اتفاق جالبی که این دو باری که زلزله اومد برام افتاد این بود که هر دو مرتبه موقع زلزله که حسابی هم لرزیدیم و من خونه مامانم بودم اصلا و اصلا و اصلا به فکر طلاها و گوشی و چیزای قیمتی خونه نبودیم. من و مامان فقط چادر رنگی هایی که رو دسته مبل بودن رو برمی داشتیم و می رفتیم سمت حیاط. بار دوم که آبجی و داداشم هم بودن توجهی به گوشی و وسایل باارزششون نداشتن.
تو اون وضعیت این چیزا مهم نیستن. آدم فقط از جونش می ترسه و وسلام.
وقتی همه خوابیم...برچسب : نویسنده : noghtesarekhat20 بازدید : 95